فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره

آناهید مهربون

اندر احوالات 16 ماهگی

1392/9/29 0:35
نویسنده : مامان سحر
351 بازدید
اشتراک گذاری

 وقتی من توی آشپزخونه بودم وبابایی پای کامپیوتر وشما مشغول بازی . . 

یهو دیدم رفتی اون بالا...کلی ذوقتو کردم ..میدونی از کجا فهمیدم مشغول شیطونی هستی ؟همیشه وقتی تنهایی و یه جای جدیدو کشف میکنی یه آوازی میخونی وما میفهمیم یه چیز جدید به کشفیاتت اضافه شده ..اون آواز یه چیزی شبیه اینه!

ا د دد د.....ا د دد د (همه با فتحه و ریتم دار )همراه خوندن اون کمر خوشگلتم میچرخونی ونانای میکنی  خانم طلاییماچ

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آرمينا
30 آذر 92 13:50
وااااي عزيزم چه شيطوني كردي ميدوني سحر جون منم آرمينا خيلي اوقات كارهاي خطرناكي انجام ميده ولي ما ذوق ميكنيم
مامان ستیا نفس
30 آذر 92 15:45
سفیدی برف را برای روحت سرخی انار را برای قلبت شیرینی هندوانه را برای عشقت و بلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم پیشاپیش یلدا مبارک
مامان ستیا نفس
30 آذر 92 15:46
ماشالله چقدر ناز و خوردنی شدی عزیزم
مامان الناز
30 آذر 92 16:28
مواظب باش خوشگل خانم نيفتي اي جانم كاش ميتونستيم ما هم صداي اوازش را بشنويم
مامان آرمينا
30 آذر 92 16:32
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی روزهایتان پر فروغ شبهایتان ستاره باران . .