یازده ماهگی نانا
میخوام واست از پیشرفتای این ماهت بنویسم گل من..اینقد زیادن که امیدوارم الان همشون یادم بیان !
اول اینکه دیگه یاد گرفتی با رورویکت هر جادلت میخواد سیر وسیاحت کنی! یاد گرفتی نشسته خودتو به مقصدت برسونی نه چار دست وپا ! آخه دوست نداشتی زانوهای سفیدت به زحمت بیفتن جیگرم !به ایت ترتیب که دستاتو روی زمین میذاری واول یه طرف بدنتو میبری جلو(معمولا نیمه راست)وبعد نیمه بعدی ومیرررری جلو !
نانایت کامل شده !با هر آهنگ و ریتمی علاوه بر تکون دادن بدنت دست راستتم بالا میگیری و از مچ میچرخونیش .بین نانای کردنت دس دسی هم میکنی واگه آهنگ ای جونم سامی بیگی پخش بشه که دیگه نگو!اگه تو اتاق یا آشپزخونه باشی سریع خودتو میرسونی به جایی که بتونی صفحه تلویزیونو ببینی ودیگه محو آهنگ میشی وهر چی باهات حرف بزنم محل نمیذاری تا آهنگ تموم بشه !
علاقه ت به آینه بیشتر شده تا جایی که آینه بزر گمونو گذاشتم رو زمین گوشه اتاقت وتو هر روز چندبار به سراغش میری وکلی ذوق میکنی ومیکوبی به آینه .هر چی صدا وشکلک بلدی جلوش در میاری و واسه خودت عالمی داری با آینه .بعضی وقتا بیحرکت میشینی و
پاهاتو ١٨٠ درجه باز میکنی و خیره خودتو تو آینه نیگا میکنی .بعضی وقتا هم میای وپشت آینه رو نیگا میکنی ..شاید اون پشت دنبال خود شماره ٢ ت میگردی!
به عروسک ببری که داری خیلی علاقه مندی. به قول خودت پیش پیشی !
کلی تو بغلت میچلونیش. باهاش حرف میزنی .گازش میگیری !
هنوزم از اسباب بازیهای موزیکال خوشت نمیاد وباشنیدن صداشون بغض میکنی.
میام باقیشو بعدمینویسم......