فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

آناهید مهربون

بدون عنوان

عزیزدلم یک ماه ویک هفته دیگه ۴ ساله میشی ایشالا.دیروز باهم دیگه رفتیم مجتمع آسمان ولباس تولدت رو خریدیم! خیلی تولد دوست داری 'کیک 'فشفشه'شمع'کیک !یعنی انقد واسه تولدت لحظه شماری میکنی .... روزی چندبار ازم میپرسی چند روز دیگه تولدمه! الهی من قربونت برم که اینقدر عاقل و مهربونی. هر چی بزرگتر میشی بیشتر عاشقت میشم دخترم.. به خرسی ت هم علاقه ت خیلی بیشتر شده وشبا با خرسی میخوابی!غذاخوردنت هم کمی بهتره و وزنت در حدود۱۴کیلو کوچولوی باربی مامان.ترم اول کلاس زبانت هم دیگه آخراشه و تو بلدی تا ده بشمری! دیگه اینکه میخاستم شنا بذارمت گفتن زوده واست ایشالا سال آینده.واسه ژیمناستیک هم هنوز مرددم! یه چیز دینگه اینکه من و بابا رو به یه اندازه دوس داری اما ...
10 تير 1395

اولین روز آذر

دخترک آماده رفتن به کلاس   اولین روز از آذر امسال از پنجره اتاق دخترک به خونمون اومد!  پاییز رنگ رنگی...     آخرین ماه پاییزی تون بخیر باشه دوستان ...
1 آذر 1394

تولدت مبارک عشقم!

همه ی زندگی مامان وبابا' شیرین ز بون خوشمزه من 'تولد شیرینت مبارک !   ایشالا که همیشه عمر قشنگت سالم وخوشحال باشی بند دلم !   امسال تولدت خیلی خوشحال بودی و کلی شادی کردی ورقصیدی! ومن وبابا لذت میبردیم که تو اینقدر ذوق داری وخوشحالی! از خریدن وسیله ها و کیک تولدت تا خوردن کیکت یکسره سرشار از انژی و شوق بودی ومیخوندی و میرقصیدی وکل میکشیدی دردونه ی من ! عمر من ورودت به ۴ سالگیت پر از شادی باشه ایشالا !         ...
18 مرداد 1394

شمال مرداد ماه.نوشهر

  سفر شمال نوشهرو با باباجون ومامانی و دایی محمرضا راهی شدیم ومهمون خونواده مهربون آقا خلیل بودیم و کلی بهمون خوش گذشت!دستشون درد نکنه.   ...
13 مرداد 1394