فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

آناهید مهربون

اولین جشن تولدی که آناهید مهمونش بود!

  جشن تولد 10سالگی زهرا جون -نوه خاله مامان سحر-آناهید وپارسا وپوریا که که مهمونای این جشن بودند وخیلی هم دوست داشتنی!       دخملی که گوشه تصویره پرنیان جان هست که 14 روز از آناهید من کوچیکتره.. ...
3 بهمن 1392

دختر کوچولوی ما هفده ماهه شد.

  چقدر زود داره میگذره روزای قشنگ بزرگ شدنت دخترکم..کاش میشد تمام لحظه هاتو فیلم گرفت وعکس انداخت..دنیای شیرین من! روز به روز خانمتر میشی وجای بیشتری تو قلب همه بخصوص مامان وباباییت واسه خودت باز میکنی..روزی نیست که بخاطر بودنت وداشتنت خدا رو شکر نکنیم وروزی نیست که تو یه کلمه جدید برامون نگی یا یه حرکت شیرین واسمون انجام ندی.. واااااااای که چقدر دنیای کوچیک ما با بودن تو -ستاره درخشان زندگیمون - زیبا و دلپذیر شده! خدایا شکرت. دلبرکم 17 ماهگی شیرینت مبارک!   ادامه مطلب وچند عکس از آناهید توی برفای جلوی خونمون          قربون اون چشا ت که به آفتاب حساسه گل مامان ...
18 دی 1392

اولین قدم هایت ..

در تاریخ 22 آبان بعد از شام کلی با هم تمرین کردیم وشما بالاخره دو قدم ناقابل برداشتی! قربون قدمات برم من .. وقتی دو قدم برمیداشتی بعدش خودتو پرت میکردی بغل مامانی وکلی میخندیدی گل من.. امشب هم قدمات شد 6 تا وبعدش خودتو مینداختی بغل من.. تا فردا هم خدا بزرگه.. عاشقتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتم     جیگررررررررررررررم ...
17 دی 1392

یلدا 92

دومین یلدای زندگیت شادباش: دخترک شیرینم . . . شب یلدا خیلی شاد بودی وپا به پای ما تا ساعت 3 بیدار بودی! لباساتو که عوض میکردم خوشحال میشدی وبرامون قر میدادی(چرا اینجا آیکون قر نیست؟)        و اینم عکس یلدای 91 و92  نانای ما   یلدای 91:یه دخمل تپلی خوشمزه وناز یلدای 92:یه خانم بینهایت شیرین وبا شخصیت ومهربون که منو دیوونه خودش کرده..  الهی که سالهای سال در کنار تو _ عشق شیرینمون و امید زندگیمون_ شاد باشیم وسلامت..    ...
2 دی 1392

اندر احوالات 16 ماهگی

 وقتی من توی آشپزخونه بودم وبابایی پای کامپیوتر وشما مشغول بازی . .  یهو دیدم رفتی اون بالا...کلی ذوقتو کردم ..میدونی از کجا فهمیدم مشغول شیطونی هستی ؟همیشه وقتی تنهایی و یه جای جدیدو کشف میکنی یه آوازی میخونی وما میفهمیم یه چیز جدید به کشفیاتت اضافه شده ..اون آواز یه چیزی شبیه اینه! ا د دد د.....ا د دد د (همه با فتحه و ریتم دار )همراه خوندن اون کمر خوشگلتم میچرخونی ونانای میکنی  خانم طلایی     ...
29 آذر 1392

16ماهگی

  شیطنت های دخملی  وقتی کمد کتابای مامانی رو کشف کرده !  با شنیدن صدای داد مامانی داری لیوان خودکارامو میذاری سر جاش دختر گل من !   ...
25 آذر 1392