فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره

آناهید مهربون

از تو مینویسم

1391/11/13 0:24
نویسنده : مامان سحر
242 بازدید
اشتراک گذاری

امروز میخوام از کارات بنویسم :

الان توبغلم نشستی و داری به کیبوردو انگشتای من نیگا میکنی.بغلآخه ازنگاه کردن به انگشتای دست وباهای مانی کلی به وجد میایخنده مخصوصا وقتی تکونشون میدم برات کلی ذوق میکنی..قهقههتازگی ها یه جیغای خوشگلی میزنیییییییییی انگارمیخوای به مانی حرفای گنده گنده بگی!!!به محض اینکه میخوابونمت خودتو نیمخیر میکنی که بلندبشی. راستی مامانی تا امروز فقط دوبار غلت زدی تنبل خانممم ..سوال اماحسابی با دست وباهات بازی میکنی .!. یه خنده های خوشگلی برای مامانی  میکنی که نگووووووووووو  ماچ. توی جمع هم دیگه اصلا غریبی نمیکنی وتوی بغل همه میری گل دختر مامانی تشویق.مثل اینکه خسته شدی گلم کلافه.بقیه شوبعدا مینویسم بریم دیگههههههوقت تمام.الان شست دست راستت تودهنته وبه مانیتور زل زدی وداری آواز میخونی..او او  و و و..هوم هوم .......

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

الهه مامان یسنا
13 بهمن 91 1:47
سلام بانو.. خوشحالم که یه همشهری دیگه پیداکردیم. خوش اومدی به نی نی وبلاگ