فرشته مهربون من ومحمود : آناهیدفرشته مهربون من ومحمود : آناهید، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

آناهید مهربون

آماده شدن برای سال نو

1391/12/28 0:24
نویسنده : مامان سحر
544 بازدید
اشتراک گذاری
دختر عزیزم تا شب عید چیزی نمونده.. خریدامون وکارای خونه هم تقریبا تموم شده..میخوام لحظه تحویل امسال با سالهای قبل متفاوت باشه..اخه امسال تو اومدی پیشمون ومامانی وبابایی رو از تنهایی در اوردی ..ماهر سال لحظه تحویل خودمون دوتا بودیم..اما امسال یه خانواده سه نفره شدیم..قراره من وباباهمه عشقمون رو به پات بریزیم..امسال میخوام سفره هفت سین بندازم .نمیخوام هفت سینو رو میز بچینم.میخوام سه تایی لحظه تحویل سال دور سفره بشینیم ودستای همدیگه رو بگیریم وبرای سلامتی وخوشبختی همه و بعد واسه سلامتی وخوشبختی خودمون دعا کنیم..امسال برای اولین بار به نیتت خودم سبزه درست کردم..بابایی هم امروز واست دو تا گلدون شمعدونی خریده..یکی گلاش سفیده.اون یکی صورتی..فردا هم واسه دختری میخواد ماهی قرمز بخره..راستی امشب بابایی موهاتم مرتب کرد واست! چتری هات خیلی بلند شده بود میرفت تو چشت عزیزم..کوتاهتر کرد واست . پشت سرت هم نامرتب بود که حالا مرتب شد! دیگه بگم واست که ...من کمی سرما خوردم وبیحالم .اما خواستم برات اینارو بنویسم تا یادم نرفته..میدونی که مامان حافظه خوبی نداره!راستی الان که اومدم بهت سربزنم ببینم خوابیدی یا نه دیدم تو بغل بابایی انقد ناز لالا کردی .درست مثه فرشته ها ..بابایی هم عشق میکرد که رو دستاش لالا کردی ..قربون اون چشای نازت که وقتی میبندیشون اون مژه های بلند وفر خوشگلت دل آدمو میبره دلبر زیبای مامان...به قول بابایی مژه هات سر به فلک کشیده ! هزار بار اون چشای خوشگلتو میبوسم دلبند مادر...
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ثمین
28 اسفند 91 3:45
سلام عزیزم انشاله سالی پرازشادی وسلامتی داشته باشین
مامان دخمل
28 اسفند 91 9:10
فدای مهربونیاش اینقدر جزئی و دقیق ازش نوشتین تا حالا که من لحظه لحظه کارهاشو تصور می کنم کاش یه خورده از موهای نامرتبش رو میداد به دخمل من! سال نو هم پیشاپیش مبارک
hadis
28 اسفند 91 11:48
دورت بگرده خاله نفسمیییییییییییییییییییییییییی عمر قشنگمممممممممممم
شقایق مامان آرشا
29 اسفند 91 12:17
دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم هر روزتان نوروز